پنجشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۹

بلند گو

یادمه اون وقتا یه مسجد تو محلمون داشتیم که هنوز درست افتتاح نشده بود یعنی فوقش یه اتاقش آماده شده بود. ولی لامسب بلندگوش به اندازه صد تا مصلا بود. ایام فاطمیه بود و من امتحان داشتم. اون مادر جنده ای که مسوول این کار بود صداشو انقدر بلند کرده بود که من نمیتونستم درسامو بخونم. آخه پدر سگ مگه محله باباته که... خلاصه فقط به این فکر میکردم که کاشکی میشد برم بزنم تو دهنش و اون ضبطو خاموش کنم ولی تخمشو نداشتم. الانم که تخمام حداقل دو برابر بزرگتر از اون موقس ولی...!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر